۹ بازیگر مشهور هالیوود که یک نقش بد آینده شغلی شان را نابود کرد
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۰۳۷۶
این واقعیت تلخ در هالیوود وجود دارد که یک نقش بد میتواند تمام حرفهی یک بازیگر را به نابودی بکشاند. حتی توانمندترین و محبوبترین بازیگران که فیلمهای فوق العادهای در کارنامهی حرفهای خود داشته اند هم از آن مصون نیستند. مخاطبان انتظارات بالایی دارند و وقتی بازیگر محبوب شان در فیلم ناامیدکنندهای میبینند، میتواند اثر ماندگاری بر آنها داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش روزیاتو، در ادامه از بازیگران مشهوری خواهیم گفت که بازی در یک نقش بد لطمهی بزرگی به فعالیت حرفهای شان زد.
نیکلاس کیج – مرد حصیری (The Wicker Man)نیکلاس کیج بازیگر بسیار مشهوری است، اما مدت زیادی است که او را در فیلم خوبی ندیده ایم. او بیش از ۱۰۰ فیلم در کارنامهی بازیگری اش دارد و حتی یک فیلم هم به نام «سانی» (Sonny) کارگردانی کرده است.
بازی در فیلم «ترک لاس وگاس» (Leaving Las Vegas)، کیج را به شهرتی جهانی رساند و اولین جایزهی اسکارش را نصیبش کرد. بسیاری از مخاطبان سینما هنوز هم آن را بهترین نقش کیج میدانند. بازی او در فیلمهای «بزرگ کردن آریزونا» (Raising Arizona)، «از ته دل وحشی» (Wild at Heart) و «اقتباس» (Adaptation) هم با استقبال منتقدان مواجه شد.
با این حال، کیج برای بازی اش در فیلم «مرد حصیری» اولین تمشک طلایی اش دریافت کرد. او در این فیلم بازی اغراق شده و مضحکی داشت. بازی کیج در این فیلم توانایی بازیگری او را نزد مخاطبان و منتقدان زیر سؤال برد.
اورلاندو بلوم – الیزابت تاون (Elizabethtown)اورلاندو بلوم بعد از بازی در سه گانهی «ارباب حلقه ها» (The Lord of the Rings) به شهرت و محبوبیت زیادی رسید. طرفدارانش معتقدند او در این مجموعه فیلم بهترین نقش آفرینی اش را داشت. با این حال، اگر او در فیلم کمدی رمانتیک «الیزابت تاون» بازی نکرده بود، شاید حالا از موفقیت بیشتری برخوردار بود. نشریات و منتقدان معتبر هم داستان فیلم و هم بازی بلوم را غیر منطقی و باورناپذیر دانستند.
به نظر میرسد بلوم دیگر هرگز نتوانست از این شکست سر پا شود، چون به جز فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» (Pirates of the Caribbean) و «هابیت» (The Hobbit) دیگر در هیچ پروژهی بزرگی حضور نداشته است. او حتی برای بازی اش در فیلم «دزدان دریایی کارائیب ۳» نامزد تمشک طلایی شد.
تیلور لاتنر – آدم ربایی (Abduction)
تیلور لاتنر بعد از بازی در نقش جیکوب ِ گرگینه در فیلمهای محبوب «گرگ و میش» (Twilight) طرفداران زیادی پیدا کرد. وقتی فیلمبرداری فیلم دوم «گرگ و میش» آغاز شد، خالقان این مجموعه فیلم میخواستند بازیگر باتجربهتر و توانمندتری را جایگزین او کنند. اما لاتنر موفق شد نقشش را حفظ کند، با اینکه خودش شخصیت جیکوب را دوست نداشت. بازی لاتنر در آخرین فیلم این فرانشایز، یک تمشک طلایی نصیبش کرد.
لاتنر در فاصلهی فیلمهای سوم و چهارم «گرگ و میش»، در فیلم «آدم ربایی» هم بازی کرد که با واکنش منفی منتقدان رو به رو شد. روشن نیست کدام یک از این فیلمها برای او بیشتر دردسرساز شد، اما تأثیری در اصل ماجرا ندارد: او دیگر به هیچ پروژهی بزرگی دعوت نشد.
آدام سندلر – جک و جیل (Jack and Jill)آدام سندلر که یکی از مشهورترین کمدینهای هالیوود محسوب میشود، پیش از به شهرت رسیدنش، استندآپ کمدی اجرا میکرد و در سریالهای درجه دو بازی میکرد. او در اوایل دههی ۱۹۹۰، در فیلمهای زیادی حضور داشت و مخاطبان سینما واقعاً دوستش داشتند. فیلمهای «بیلی مدیسن» (Billy Madison) و «هپی گیلمور» (Happy Gilmore) را نیاز هنوز بهترین آثار کارنامهی بازیگری سندلر میدانند.
اما بعد از مدتی منتقدان از شوخیهای تکراری سندلر خسته شدند و نقش آفرینی هایش بارها تمشک طلایی گرفتند. در این بین، فیلم کمدی «جک و جیل» لطمهی بزرگی به اعتبار سندلر زد و او را برندهی تعداد رکوردشکنی تمشک طلایی کرد.
هیلاری داف – تسخیر شارون تیت (The Haunting of Sharon Tate)هیلاری داف با نقشش در سریال «لیزی مک گوایر» (Lizzie McGuire) محبوبیت زیادی در میان نوجوانها پیدا کرد. او در چند فیلم کمدی رمانتیک دیگر هم با نقشهای مکمل حضور یافت و حتی چند آلبوم موسیقی هم منتشر کرد. بسیاری از مردم موسیقی داف را دوست داشتند، اما فیلم هایش چندان موفق نبودند. وقتی قرار شد داف در فیلم «تسخیر شارون تیت» نقش شارون تیت، یکی زیباترین بازیگران هالیوود که سرنوشتی تراژیک داشت، را ایفا کند، به نظر میرسید فعالیت بازیگری در مسیر پیشرفت قرار گرفته. داف خود هم گفت که بازی در نقش شارون تیت برایش یک افتخار است، اما نقش آفرینی او در این فیلم برای مخاطبان و منتقدان ناامید کننده بود. داف برای بازی اش تمشک طلایی دریافت کرد. اندکی پس از آن، داف تصمیم گرفت برای مدتی هالیوود را ترک کند و خود را وقف خانواده اش کند.
مگان فاکس – بدن جنیفر (Jennifer’s Body)
بعد از نمایش فیلم «تبدیل شوندگان» (Transformers)، توجه مردم به مگان فاکس جلب شد. او در سال ۲۰۰۸ لقب جذابترین زن دنیا را گرفت. بسیاری از دختران جوان دل شان میخواست شبیه او باشند و سعی میکردند راز زیبایی اش را کشف کنند. اما وقتی فاکس برای بازی در نقش اصلی فیلم «بدن جنیفر» انتخاب شد که قرار بود پیامها فمینیستی داشته باشد، منتقدان بازی اش را نپسندیدند و او نامزد تمشک طلایی شد. از آن زمان کارگردانها بیشتر از ظاهرش استفاده کرده اند و کسی به او به چشم یک بازیگر نگاه نمیکند.
مایکل فاسبندر – آدم برفی (The Snowman)مایکل فاسبندر فعالیت بازیگری را در سن بالایی آغاز کرد. با این وجود، خیلی زود به یکی از بازیگران پرخواهان هالیوود بدل شد، چون کمتر بازیگری میتواند چنین نقشهای متنوعی را به شکلی باورپذیر ایفا کند. منتقدان هم بسیاری از فیلمهای او را دوست داشته اند. فیلم «مکبث» (Macbeth) او یکی از بهترین اقتباسهای نمایشی محسوب میشود و بازی اش در فیلم «استیو جابز» (Steve Jobs) او را نامزد دریافت جایزه اسکار کرد. او در چندین فیلم پرفروش هم حضور داشته است.
با این حال، درام جنایی «آدم برفی» شکست بزرگی برایش بود. بعد از این فیلم، فاسبندر به این نتیجه رسید که بسیار خسته است و تصمیم گرفت مدتی از بازیگری کناره بگیرد و استراحت کند. او در سال ۲۰۱۹ برای چهارمین بار در مجموعه فیلم «مردان ایکس» (X-Man) نقش مگنت را ایفا کرد و حالا فیلم «قاتل» (The Killer) ساختهی دیوید فینچر، کارگردان مشهور را در نوبت نمایش دارد و باید دید آیا این فیلم میتواند فاسبندر را به مسیر موفقیت بازگرداند یا خیر.
کالین فارل – اسکندر (Alexander)کالین فارل نقشهای واقعاً خوب و متنوعی در کارنامهی بازیگری اش دارد. یکی از بهترین آنها در فیلم «در بروژ» (In Bruge) است که در آن یکی از نقشهای اصلی را برعهده داشت. او این نقش را بعد از حضور در فیلم «اسکندر» گرفت که فعالیت بازیگری او را تا مرز نابودی پیش برد، فیلمی که در گیشه شکست خورد و فروش آن نتوانست هزینههای تولیدش را جبران کند. بازی و لهجهی فارل در این فیلم مخاطبان را از او ناامید کرد. این شکست خودش را هم ناامید کرد و او حتی میخواست بازیگری را رها کند. با این حال، چندین سال بعد توانست با بازی اش در فیلم «در بروژ» دوباره مخاطبان را شیفتهی خود کند و توجه کارگردانها را به خود جلب سازد.
مگ رایان – دلیل زندگی (Proof of Life)
در دههی ۱۹۹۰، مگ رایان ملکهی کمدیهای رمانتیک بود. او بعد از بازی در فیلم «وقتی هری سالی را دید» (When Harry Met Sally) در سال ۱۹۸۹، به ستارهی بزرگی بدل شد. این فیلم پرفروش اثر آن سال شد. رایان در فیلمهای بعدی اش نقشهای مشابهی را ایفا کرد.
اما در دههی ۲۰۰۰، فعالیت بازیگری رایان رو به افول رفت. او و همبازی اش راسل کرو هنگام بازی در فیلم «دلیل زندگی» با یکدیگر وارد رابطه عاشقانه شدند، امری که به زندگی مشترک رایان پایان داد. این رسوایی آنچنان بزرگ بود که لطمهی بزرگی به اعتبار رایان زد. حتی کارگردان فیلم، تیلو هکفورد هم رایان را مقصر شکست فیلم خود میدانست.
منبع: فرارو
کلیدواژه: بازیگران مشهور هالیوود قیمت طلا و ارز قیمت موبایل بازی اش در فیلم فعالیت بازیگری تمشک طلایی برای بازی کارنامه ی ی بازیگری شارون تیت ی بزرگی ی فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۰۳۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.